• وبلاگ : فقط خدا
  • يادداشت : اميدوار باش...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    عشق واقعي

    ز خاک ِکربلا يک مُشــــت روزي

    رسيد از دست زوّاري به دستم

    بدو گفتم که اي خاک ِ شفابخش

    چرا اينگونه از بوي ِ تو مستم ؟

    چرا مجذوب بويت هست عالم ؟؟

    چرا من اين همه دل بر تو بستم ؟

    براي لحظه اي بوييدن تـــــــو

    به پاي کاروان ها من نشستم

    بگفتا اعتبارم از حسين است...

    که من ارباب ِ خود را ميپَرستم

    اگر چه خاکم و در زير پايـــــــت

    و ليکن از پليدي ها بِجستــــم

    ( کمال همنشين برمن اثر کرد

    و گرنه من همان خاکم که هستم )

    شعراز : بهلول حبيبي زنجاني